۳-۱- ارائه الگو

 

۳-۱-۱- الگوی جاذبه تجاری

 

برآورد پتانسیل تجاری بین دو کشور در یک الگو جاذبه تجاری با بهره گرفتن از عواملی که می ­تواند تعیین کننده آن باشند صورت ‌می‌گیرد. این عوامل شامل ویژگی­های اقتصادی دو کشور هستند که برای تجارت بین دو کشور وجود دارند. در واقع، در چارچوب این الگو ‌می‌توان موانع و تشویق­های موجود را به صورت متغیر کمی و یا کیفی که در بازارهای خاص و قابل قبول کمی ‌شده‌اند وارد الگو کرده و تاثیر آن را بر تجارت دوجانبه بررسی نمود (طیبی و آذربایجانی،۱۳۸۰).

 

تئوری جاذبه برای اولین بار در ابتدای دهه ی۱۸۶۰ میلادی توسط اچ کری[۱۱۹]در مطالعه رفتار انسانی و علوم اجتماعی به کار رفت (وال[۱۲۰]، ۲۰۰۰). مهم‌ترین استفاده الگوی جاذبه در تجارت بین‌المللی است که برای بررسی پتانسیل تجاری بین دو کشور استفاده می‌شود. الگوی جاذبه، اولین بار برای توضیح جریان­های تجاری دو جانبه در سال ۱۹۶۲ میلادی توسط تین برگن[۱۲۱] و پویهونن[۱۲۲] مورد استفاده قرار گرفت. از آن پس الگوی جاذبه به یک ابزار عمومی در زمینه­ مطالعات تجارت بین الملل تبدیل شد و به طور موفقیت آمیزی برای جریان­های انواع گوناگون مهاجرت، سرمایه ­گذاری مستقیم خارجی و خصوصاً جریان­های تجاری به کار برده شد. شکل اولیه الگوی جاذبه­ای که توسط تین برگن استفاده شد با پیروی از قانون جاذبه نیوتن، این مطلب را در خود دارد که جریان تجاری بین کشورها، با وزن اقتصادی کشورها (تولید ناخاص داخلی)، رابطه‌ مستقیم و با مسافت‌ آن­ها از همدیگر رابطه‌ عکس دارد. در طی زمان عوامل دیگری نیز وارد الگو شد که از جمله این عوامل ‌می‌توان به ویژگی­های اقتصادی دو کشور و موانع و مسیرهای مناسبی که برای تجارت بین دو یا چند کشور وجود دارد نام برد. به عبارت دیگر الگوی جاذبه تجارت به وسیله ترکیبی از متغیرهای کلان اقتصادی دو کشور که شریک تجاری یکدیگر هستند را توضیح می­دهد.

 

به اعتقاد هوملز[۱۲۳] (۱۹۹۸) عامل تعیین کننده اصلی در تجارت دوجانبه، هزینه­ های تجارت است که از طریق ترکیب تعرفه­ها و موانع غیر تعرفه­ای و فاصله بین دو کشور قابل تعریف است. از آنجایی که موانع تعرفه­ای، قیمت­های بازار و در نتیجه الگوی تولید و مصرف را تحت تاثیر قرار می­ دهند، لذا به کار بردن متغیر­های کلان وابسته به GDP در معادلات برآورد واردات یک کشور، موجب تورش در تخمین­ها می­گردد (احمدزاده، ۱۳۸۴).

 

لذا در معادلات جاذبه تجاری نیز در کنار متغیرهای کل اقتصاد نظیرGDP و درآمد سرانه، از متغیرهای مرتبط با هزینه­ های تجاری نظیر تعرفه، فاصله بین دو کشور، ترتیبات تجاری دوجانبه و عوامل اجتماعی نظیر زبان و مذهب مشترک استفاده می­ شود.

 

این الگو ابزاری تجربی است که به طور گسترده در تجارت بین الملل برای توضیح جریان­های تجاری دوجانبه به کار می­رود. علاوه بر این در موارد دیگری نیز کاربرد دارد که از آن جمله ‌می‌توان به تحلیل­های مهاجرت منطقه­ای و بین الملل، ترافیک جاده­ای و سایر موضوعات دیگر اشاره نمود. بنا به گفته ایخن­گری و ایروین[۱۲۴](۱۹۹۶) الگوی جاذبه یک چارچوب استاندارد جهت توضیح الگوی تجارت است و این جهت ابزار مناسبی برای بررسی جریان­های تجاری بین دو یا چند کشور است که توضیح جریان­های تجاری دو جانبه جهت یکپارچه­سازی و همگرایی اقتصادی- منطقه­ای را فراهم ‌می‌آورد و امکان برآورد پتانسیل تجاری را بر اساس عوامل تعیین کننده ­ای مانند اندازه اقتصاد، صادرات، واردات، فاصله و سایر عوامل توضیح می­دهد.

 

البته ‌به این الگو انتقاداتی نیز وارد است که برای مثال بیکر (۱۹۷۸) معتقد است، این الگو فاقد مبانی نظری کافی است و تلاش برای ارتباط این الگو تجربی با یک چارچوب تئوریک مشکوک است و دیگر این­که الگو جاذبه اثرات جانشینی را در تجارت بین الملل نشان نمی­دهد و در نتیجه از نشان دادن اثرات انحراف و ایجاد تجارت چشم پوشی می‌کند. با این حال کلیه منتقدین و استفاده کنندگان از الگو جاذبه معتقدند که الگو ساده است و همین سادگی نقطه قوت اصلی آن محسوب می‌شود. زیرا با تعداد محدودی متغیر سروکار دارد و این کار محاسبه را آسان­تر و مسئله داده ها را کنترل پذیرتر می‌کند. ماتیاس و هریس[۱۲۵] (۱۹۹۸) معتقدند گرچه الگو‌های جاذبه فاقد پایه تئوریکی قوی هستند ولی در مطالعات تجربی به خصوص در زمینه پیش‌بینی جریان‌های تجاری نقش خوبی را ایفا کرده‌اند (اکبری دهباغی، ۱۳۸۵).

 

در شکل ابتدایی الگوی جاذبه، جریان تجاری از کشورi به کشور j به وسیله اندازه اقتصادی کشورهای صادر کننده و وارد کننده و فاصله جغرافیایی بین آن­ها توضیح داده می شود، که شکل کلی آن به صورت زیر است.

 

(۳-۱)

 

به صورتی که جریان­های تجاری دو جانبه تابعی مستقیم از اندازه اقتصادی دو کشور ( و تابعی معکوسی از فاصله مورد نظر است. این معادله به صورت حاصل ضرب بوده که در فرم زیر نشان داده می­ شود. الگو شباهت زیادی با قانون جاذبه نیوتن دارد که نیروی جاذبه را تابعی مستقیم از اندازه نیروی دو جسم و تابعی معکوس از فاصله بین آن­ها () در نظر ‌می‌گیرد.

 

 

 

(۳-۲)

 

امروزه تعداد زیادی کاربردهای تجربی در ادبیات بین ­الملل وجود دارد که به بهبود عملکرد الگوی جاذبه کمک بسیاری نموده است. این مطالعات به دو گونه معرفی شده اند. در الگوی استوکاستیک نوع اول، حجم صادرات بین دو کشورi وj به عنوان تابعی از درآمد، جمعیت، فاصله جغرافیایی بین آن­ها و تعدادی متغیرهای مجازی است که می ­تواند بیان کننده متغیرهای مختلف از جمله مجاورت، متعلق بودن یا نبودن به ترتیبات تجاری بخصوص، مشابهت­های فرهنگی و سایر متغیر­ها باشد. این فرم به صورت زیر ‌می‌باشد:

 

(۳-۳)

 

 

 

که در آن معرف جزء اخلال است و ضریب متغیرهای مجازی نشان می­ دهند که مقدار متغیر مربوطه چه مقدار از سطح مورد انتظار بالاتر یا پایین­تر باشد. Yi و Yj نشان دهنده تولید ناخالص ملی کشورهای i و j ، N جمعیت کشورهای i و j، D فاصله جغرافیای بین دو کشور و A مجموعه ­ای از متغیرهاست که بر متغیر وابسته X اثرگذار است.

 

در الگوی استوکاستیک نوع دوم، درآمد سرانه دو کشور جانشین جمعیت شده است. شکل کلی این الگو به صورت زیر است:

 

(۳-۴)

 

الگوی اول زمانی به کار می­رود که از الگوی جاذبه برای تخمین صادرات کل به کار می­رود در حالی که الگوی دوم اغلب برای تخمین صادرات دو طرفه ‌در مورد محصولات خاصی استفاده می شود (زارزوسو و لهمن[۱۲۶]،۲۰۰۰). از آنجا

 

    1. UNCTAD: United Nations Conference on Trade and Development ↑

 

    1. Work tele ↑

 

    1. Otava ↑

 

    1. OECD ↑

 

    1. Hechscher. ↑

 

    1. Ohlin. ↑

 

    1. Linder ↑

 

    1. Gerber ↑

 

    1. Krugman ↑

 

    1. Davin Chor & Kalina Manova ↑

 

    1. Eichengreen& Rose ↑

 

    1. Glick & Rose ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...